سخن نو

به وبلاگ سخن نو خوش آمدید

سخن نو

به وبلاگ سخن نو خوش آمدید

حیوانات تهران، از دیروز تا فردا

تهران شهر بسیار خوبی است. شهری دوستدار محیط زیست. هرچند بعضی وقتا شیطون میره تو جلدمون و شهرمون رو کثیف می کنیم و آشغالامونو که حال نداریم تو سطل سر کوچه بندازیم؛ دم در خونۀ آقای همسایه میذاریم یا ماشینامونو الکی میاریم بیرون و آسمون آبی شهرمون رو لجن مال می کنیم؛ اما از اون طرف زندگی مسالمت آمیزی هم با حیوانات شهرمون داریم. میگی نه؟ پس این مطلبو بخون: 

 

تا یکی دو دهه پیش موشهای شهرمون ریزه میزه بودن و مثل جری کارتون تام و جری از این سوراخ به اون سوراخ می رفتن. گربه های شهرمون هم مثل تام زبر و زرنگ بودن و دنبال یه لقمه حلال از این پشت بوم به اون پشت بوم می رفتن و مدام در حال کمین برای شکار موشها و پرنده های بدبخت بودن. پرنده های شهرمون هم که تعدادشون نسبت به الان خیلی بیشتر بود مدام تو پارکها و پیاده روها و هرجای دیگری که از دست گربه ها و آدمها در امان بودند دنبال کار و زندگی خودشون بودن و این فقط منحصر به گنجشکها و کبوترها نبود بلکه کلاغها را هم شامل می شد. کلاغ را که یادتونه همون پرنده نجیبی که قارقار می کرد. یادش بخیر فکر کنم نسلش دیگه منقرض شده.


حیوانات دیروز شهرمان همین ها بود و زندگی شان هم به همین ترتیب می گذشت. اما الان کمی وضع فرق کرده. موشها گنده تر شده اند و دیگر از سوراخهای کوچک لای دیوار رد نمی شوند. گربه ها هم دیگر تنبل شده اند و حال و حوصله موش گرفتن و یا شکار پرنده را ندارند. البته شاید رشد موشها در ابعاد مختلف طولی و عرضی هم مزید بر علت شده باشد. شاید ما هم با غذا دادن به گربه ها آنها را زیادی لوس کرده باشیم. چون قبلا اگر گربه ای ما را از 100 متری می دید راه کج می کرد و از جلوی پای ما با نهایت سرعت دور می شد. اما الان مثل بختک به چشمانمان زل می زند و به سمت ما می آید و با اعتماد به نفسی در حد رتبه اول المپیاد جهانی فیزیک از پهلوی ما رد شده و احیانا در ذهن خود نیز ما را کلی به سخره می گیرد که ای بابا این یارو چرا اینجوری بود؟ ظاهرا فقط این معدود پرندگان شهرمان هستند که همچنان به سیاق قبل در کنار ما زندگی مسالمت آمیزی را دارند. البته نباید فراموش کنیم که به حیوانات اطراف ما شیر و ببر هم در حال اضافه شدن است. سگها هم هستند که با این تصور که قهرمان برقراری امنیت و سرکوب حیوانات شر و شور هستند به پارس کردنشان ادامه می دهند.


فکری هم برای چند سال بعد بکنیم. موشها آن قدر گنده شده اند که در مواردی از زور گرسنگی به گربه خوری روی می آورند. گربه ها دیگر از آدم ها هیج حسابی نمی برند و تنها سعی می کنند در سر راه موشها سبز نشوند. زاد و ولد شیرها و ببرها در تهران آنقدر زیاد شده که دیگر لازم نیست برای دیدنشان به باغ وحش برویم و سر زدن به سوپری سر کوچه برای دیدن دوسه تاشون کافیه. هیچ حیوانی دیگه برای سگها تره هم خورد نمی کنه و دیگه بازارشان کساد شده. اما همچنان این گنگیشکای زبون بسته اند که در حال و هوای خودشان هستند و به کار کسی کار ندارند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد