سخن نو

به وبلاگ سخن نو خوش آمدید

سخن نو

به وبلاگ سخن نو خوش آمدید

بایسته های دفاع مقدس

امروز دقیقا سی و سه سال از آغاز جنگ تحمیلی علیه ایران می گذرد و بیست و پنج سال است که این جنگ به پایان رسیده اما همچنان یاد و خاطره آن در ذهن ما باقی است.

درست است که اوج خاطرات من از زمان جنگ منتهی به زمان موشکباران تهران است که وضعیت قرمز می شد و به پناهگاه می رفتیم. نه خانه ای از ما خراب شد و نه عزیزی را از دست دادیم. اما جنگ برای بسیاری آثاری بیشتر بر جا گداشت. برخی خانه هایشان در موشکباران خراب شد و برخی نیز شهید و جانباز و اسیر شدند. 

خانه های خراب شده ساخته شدند اما شهدا و دیگر یادگاران جنگ چه شدند؟ تنها در ایامی این چنین به یادشان می افتیم. چرا قبول دارم که قوانینی هم برای رفاهشان وضع گردید اما چگونه؟ آنجا که قرار است به هر حال استخدامی صورت گیرد سهمیه ای از آن به ایثارگران اختصاص می یابد. آنجا که قرار است هزاران نفر در دانشگاه پذیرفته شوند سهمیه ای به ایثارگران اختصاص می یابد که آنها هم به دانشگاه بروند.

اما در بقیه عرصه ها چه؟ آیا برای درمان جانبازانی که در همین جنگ سلامتی خود را از دست دادند نیز کاری کردیم؟ آیا این افراد نباید از درمان رایگان در هر سطح از بیماری خود برخوردار باشند؟ آیا از جانبازانی که در جنگ سلامتی خود را از دست داده اند و دیگر از کار افتاده اند منبع درآمدی را در نظر گرفتیم و بعد بگوئیم هرکس نمی خواهد بیاید انصراف بدهد یا اینکه فقط برای دادن یارانه ها گفتیم مردم بیایند انصراف بدهند؟

در بلاد کفر، همانجا که در راهپیمائی هایمان برشان مرگ می فرستیم درمان مجروحان جنگی شان بسیار راحت تر است و بسیار راحت تر به افراد از کار افتاده مستمری ماهانه ای می دهند که بشود از آن ارتزاق کرد نه اینکه به دادن مستمری های اندک که هزینه رفت و آمد فرد هم نشود اکتفا شود. در خارجه کشته های جنگی شان را که ارزش دینی هم ندارند قهرمان می دانند و مجسمه شان را می سازند و برایشان یادبود اساسی می گیرند اما ما چه؟ برای چند ده هزار شهیدمان چه کردیم؟ مجسمه چند تایشان را ساختیم. اصلا مجسمه ئکه نه چند تایشان را می شناسیم که نامشان را فقط از ذهن بگذرانیم؟

وضغمان می تواند بهتر از این باشد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد