سلام بر تو ای امام رئوف و سلطان توس.
تمام افتخار ایرانیان، میزبانی چندساله از شما و وجود چند صد ساله مزارتان در کنار ایشان است تا هر فرصتی که دست داد را غنیمت شمرده و خود را برآستان جان جانانشان برسانند و غبار از دل بزدایند.
بیش از دوارده قرن از میلادتان می گذرد و امسال هم برای هشتمین امام خود حضرت امام رضا علیه السلام، جشن میلاد می گیریم و بدان خرسندیم.
نمی دانم آرزو داشتنحضور در جوار مزارتان در ایامی چنین که همه توجه ها به سویتان است درست است یا نه؟ اما بسیاری از علاقمندان و شیقتگانتان، در چنین ایامی خود را به مشهد می رسانند و برای عرض شادباش به محضرتان حضور می یابند.
اما مولای من، حال که زیارت مرقد منورتان در این فرخنده روز، روزی ام نگردیده، دلم را به زیارت آن مکان شریف روانه می کنم. از باب الرضا وارد می شوم و اذن دخول می خوانم و روانه زیارتتان می شوم. آیا اجازه هست؟
به سوی ضریح منورتان با اجازه راه می افتم و ضریح مبارکت را که می بینم سلامی میدهم:
زیارتی کرده و زیارتنامه ای خوانده و دو رکعتی نماز زیارت به جا می آورم. دلی سبک می کنم و حال خوشی می یابم. اما گوئی هنوز سیر نشده ام. بر ایوان طلایتان وارد می شوم و عزمم را جزم می کنم تا دقایقی همراه دیگر مجاورانتان توقفی کنم و درد دلی نمایم.
آقای من. گنهکاری من مایه روسیاهی است نزد شما. شفاعتی کن تا گناهم بخشیده شود.
مولا جان سختی رئزگار بر هرکس به گونه ای رخ می نماید. پناهم ده تا سختی دوران برایم کم گردد.
اقاجان، مولاجان حال خوبم را خوب نگه دار. اگر لازمه اش سبک شدن دل است دل را در امانتداری حریم حرمت به امانت بپذیر تا باشد که این حال خوش زودتر و زودتر دست دهد. دعای خیری هم توشه راه رفتنم نما. باشد که در خود کمی بهتر شدن را حس کنم.
التماس دعا.
سلام
مطلب جالبی بود.
حسابی حال کردم.
عید شما مبارک.