سخن نو

به وبلاگ سخن نو خوش آمدید

سخن نو

به وبلاگ سخن نو خوش آمدید

که عشق آسان نمود اول

هر موقع که اعیادی پشت سر هم فرا می رسند، فصل گرفتن جشن های ازدواج می رسد و عده بسیاری از جوانان جشن ازدواج خود را در این ایام برگزار می کنند.

اما برگزاری این جشن فقط یک شب از هزاران است و این روزها شاید بشود گفت تنها شب خوش برای زن و شوهر است. چرا که مسائل مختلفی در انتظار آنهاست.

این مسائل را باید هم برای اقایان تصور نمود و هم برای خانمها.

   

1- آقایان

آقایان برای اینکه به مرحله جشن ازدواج برسند کار سخت تری دارند و باید مقدمات فراوانی را فراهم کنند. چرا که باید یا شغل داشته باشند و یا پشتوانه مالی دیگری داشته باشند که از پس هزینه های قبل از اردواج و در حین ازدواج و بعد از ازدواج برآید. همین یک نکته برای یافتن سختی کارشان کافی است. چرا که هزینه خرید قبل از عقد و برگزاری مراسم عروسی و تامین مسکن و هزینه های جاری زندگی مشترک، قانونا یا عرفا با آنهاست. با تولد بچه ها تامین هزینه های آنها نیز با آقای خانه است. تازه آقایان ملزم به دادن مهریه خانمها و در مواقعی دادن شیربها به خانواده آنها هستند.


2- خانمها

اما خانمها کار راحت تری دارند چون فقط الزام عرفی شان به دادن جهیزیه و سیسمونی تولد فرزندان است و گرفتن جشن عقد در برخی مواقع. چون جشن عقد همیشه برگزار نمی شود. حتی اگر خانمها شاغل هم باشند و درآمدشان برای خودشان خواهد بود و هیچ الزام قانونی دال بر لزوم تامین بخشی از هزینه زندگی مشترک ندارند. تازه اگر شاغل هم باشند باز هم الزام مرد به دادن مهریه و نفقه به آنها برداشته نمی شود.


همه این مسائل در همه دوره ای بوده و عرف و قانون تغییر چندانی نداشته است. اما این سختگیری  ماها است که بیشتر شده و کیفیت هر مورد از هزینه ها با شختگیری های افراد مختلف بالاتر رفته است. از سوئی طرز تفکر بسیاری از خانمها و آقایان عوض شده و مثلا خانمها دوست دارند از داخل خانه و زندگی خانوادگی خود که حاصل زندگی مشترک حدودا سی ساله پدر و مادرشان است در بسیاری مواقع دوست دارند وارد یک زندگی با همان میزان از رفاه مادی شوند بی آنکه فکر کنند زندگی خانوادگی شان پس از بیست سی سال به این سطح رسیده است.

امید که از توقعاتمان بکاهیم تا مصداق این مصرع سخن حافظ نشویم که گفت:

که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها

نظرات 1 + ارسال نظر
فرزین جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 18:57

سلام
آخ آخ آخ. داغ دلمو تازه کردی
سه سال پیش ازدواج کردم بعد از ازدواج از کار بیکار شدم و مجبور شدم از زور بی پولی حتی حلفه ازدواج خودمو بعضی از طلاهای همسرمو بفروشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد