سخن نو

به وبلاگ سخن نو خوش آمدید

سخن نو

به وبلاگ سخن نو خوش آمدید

آدم های نامرئی

امروز مصادف است با 15 اکتبر که اگر تقویم هایتان را ورق بزنید، در ستون مقابل این روز نوشته شده: "روز جهانی عصای سفید" یا " روز جهانی نابینایان".

اما هدف از این قبیل نامگذاری ها چیست؟

قطعا هدف از این نوع نامگذاری ها جلب توجه افکار عمومی در سرتاسر جهان به اقشار خاص است. کما اینکه روز جهانی کارگر، روز جهانی ناشنوایان، روز جهانی کودک و... تنها برخی از این نامگذاری هاست.

خوب حالا قرار است این توجه کردن افکار عمومی به اقشاری از مردم و افراد خاص چه دردی را از این افراد دوا کند؟

در این نوشتار بدان خواهیم پرداخت:



نابینا کیست؟

در تعاریف جهانی هرکس که به علتی دارای نقص بینائی است، جزء افراد کم بینا و نابینا محسوب می شود. برخلاف ایران که چنین نیست. یعنی مثلا سازمان بهزیستی فردی را بعلت نزدیک بینی دارای معلولیت بینائی شدید می داند، اما مرکز آمار در آمارگیری سال 90 چنین فردی را سالم تلقی می کند. چرا؟ چون آمارگیر می گوید در فرم های ما تنها نابینای کامل گنجانده شده و گزینه نیمه بینا نیامده است.


حالا اصلا مگه مهمه؟

این امر برای آن دسته مسئولین اجرائی که بخواهند برای نابینایان و کم بینایان در عرصه های مختلفی مثل تسهیل در تردد شهری، تجهیز کتابخانه های عمومی به مخزن کتب بریل و نوارهای صوتی، ایجاد اشتغال و.... غهالیت کنند مهم خواهد بود ولی برای سایرین نه.


تفا.تهای نابینایان در ایران با برخی کشورهای بزرگ

همه چیز کشورهائی نظیر آلمان، فرانسه، انگلیس، آمریکا و برخی کشورهای مهم دیگر قطعا مطلوب و قابل تایید نیست. اما توجه این دسته از کشورها به رفاه اجتماعی عمدتا از ایران و بسیاری کشورهای دیگر بیشتر است. حتی در بحران های مالی نیز کاهش خدمات اجتماعی به افراد سالمند و معلول در آخرین مرحله قرار می گیرد.

در زیر برخی مصادیق آن بیان می شود:

1- اشتغال- اشتغال نابینایان در ایران تابع قانون حمایت از حقوق معلولین است که سهمیه ای 3

 درصدی برای آنها در استخدامهای دولتی قائل شده حال آنکه در اکثر قریب به اتفاق استخدام ها رعایت نمی شود. اما در بلاد کفر اگر فرد نابینائی شغلی نیابد از دریافت مستمری های ماهانه برخوردار خواهد شد.

2- تردد در معابر شهری- از آنجائی که نابینایان تفاوت خیلی خیلی کوچکی با دیگران دارند و آن عدم بهره مندی از نعمت بینائی است، لذا لازم است معابر شهری همسطح و بدون چاله چوله بوده و اتومبیلی هم احیانا هوس پارک کردن در پیاده رو را ننماید چون به قطع باعث سردرگمی نابینا می شود. البته در این زمینه برخلاف مورد قبل از کشور های دیگر جلوتر هستیم. یعنی نه دست اندرکاران حوزه خدمات شهری به خود اجازه سد راه نابینایان در پیاده رو را می دهند و نه رانندگان محترم به پیاده روها وارد می شوند. (العاقل یکفیه الاشاره)

3- توجه رسانه های جمعی- در این زمینه من حقیقتا نمی توانم مقایسه کنم چون چندان تلویزیون های خارجی را نمی بینم. اما تلویزیون خودمان به قدر کافی اعصاب ما را در این مناسبت ها خورد می کند. زیرا روز نابینا که می شود یا دانش آموز نابینائی را نشان می دهد که دارد با ماشین پرکینز خود چیزی می نویسد یا نابینای دیگری را نشان می دهد که دارد در خیابان با عصایش می رود یا آن یکی را نشان می دهد که فلوت می زند یا ارگ می زند و می خواند. انگار نه انگار که چند هزار نابینای با تحصیلات لیسانس و بالاتر داریم که همگی جوان و بیکارند. رادیو هم که دست کمی از تلویزیون ندارد. روزنامه ها هم که اگر مقاله ای بزنند خواننده چندانی به سراغش نمی رود.


خلاصه کلام. نمی دانم چرا نابینایان در ایران تبدیل به آدم های نامرئی شده اند و همگان فقط از کنارشان به آهستگی عبور می کنند.کمتر کسی یافت می شود که به خواسته های عادی و منطقی یک نابینا گوش دهد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد