در این یادداشت سعی نموده ایم چند روشی را برای بدسفری حرفهای شدن یادتان بدهیم که در این صورت یا به شیوه لقمان حکیم عمل میکنید و برای لذت بردن از سفر برخلاف آنچه گفتهایم عمل میکنید یا واقعا به یک بد سفر حرفهای تبدیل میشوید و در پایان نوروز وقتی دوستان و آشنایان میپرسند تعطیلات چگونه گذشت، فریاد میزنید «افتضاح!»
* پیش از راه افتادن، حواس اعضای دیگر خانواده را پرت کنید تا آنها فراموش کنند فیوز کنتور خانه را قطع کنند و شیرهای اصلی آب و گاز را ببندند یا درهای خانه را قفل کنند تا وسط مسافرت همسایههای نگران به شما زنگ بزنند و بگویند خانهتان را آب گرفته یا به خاطر نشت گاز یا اتصالی سیمهای برق آتش گرفته است یا دزدها خالیاش کردهاند.
* وقتی از خانه به قصد سفر راه افتادید، بعد از حدود یک ساعت به یاد بیاورید اوراق هویتی مثل شناسنامه، کارت ملی یا کارتهای مهمی مانند کارت بنزین و کارت اعتباری ، دفترچههای بیمه و یا حتی چمدانی مهم را جا گذاشتهاید و لازم است برگردید.
* وقتی وارد جاده شدید کنار راننده بنشینید یا دائما با او صحبت کنید یا میوه پوست بکنید و در حالی که او رانندگی میکند سرپیچها مجبورش کنید میوه بخورد یا از تصادفهای خونین جادهای که در طول زندگیتان دیدهاید برایش تعریف کنید.
* اگر خدای ناخواسته تصادف کردید در حالی که بقیه سعی میکنند آرامششان را حفظ کنند یا غش کنید یا هوار بزنید یا با راننده دعوا کنید و او را مقصر بدانید تا بیشتر مضطربش کنید. اگر خودتان راننده هستید، همین برخورد را با دیگران داشته باشید.
* همیشه نفوس بد بزنید، مثلا وقت راه افتادن بگویید «من میدانم تصادف میکنیم» یا «یه حسی بهم میگه سفرمون خراب میشه» یا «فکر کنم این آخرین سفرمونه» و... پس از آن، هر وقت اتفاق ناخوشایندی میافتد عالمانه سرتکان بدهید که «مننننننن میدوووووونستم.»
*دیگران را مجبور کنید همراه شما در رستورانهای بین راهی غذا بخورند تا همه با هم مسموم شوید و بیشتر فرصت مسافرت را در دستشویی و بیمارستان بگذرانید.
* هرگز با اعضای خانواده رو راست نباشید؛ مثلا اگر نظرتان را درباره اقامت در محلی میپرسند آنجا را تایید کنید و وقتی ساکن شدند، شروع به غر زدن کنید.
* لزومی ندارد لوازم شخصیتان را با خود به سفر ببرید.از مسواک و خمیر دندان و دمپایی تا شانه و لباسهای گرم همه در ساک دیگران یافت میشوند و میتوانید از آنها استفاده کنید. در مجموع منظورمان این است که لوازم دیگران را لوازم خود بدانید.
* یا کم حرف باشید و پاسخ هیچکس را ندهید یا مثل رادیویی باشید که دگمه خاموشی ندارد آنقدر صحبت کنید که گوشههای دهانتان کف کند و آسایش همراهان را مختل کنید.
* با خانوادههایی که در دیگر اتاقهای هتل، متل یا ویلاهای اطراف هستند، به بهانههای مختلف درگیر شوید.
این بهانه میتواند جای پارک خودرو باشد یعنی همان دعوای همیشگی بر سر این که چه کسی اول جای پارک را دیده است.چپ نگاه کردن هم بهانه خوبی است به آنها بگویید چرا به خانواده شما نگاه کردهاند، انتخاب مکانی برای نشستن هم واقعا برای دعوا راهانداختن مفید است، هر جا نشستند بگویید آنجا مال شماست و از پیش نشانش کرده بودید. سر و صدا هم بهانه مناسبی است مثلا بگویید به صدای گریه بچهها یا خنده آدم بزرگها حساس هستید. علاوه بر این گزینهها، موارد دیگری هم برای بهانهگیری هست، اما پیدا کردن شان بستگی به استعداد و خلاقیت شما دارد.
* یکی از روشهای بسیار مناسب برای زهر کردن سفر با کفش،این است که هیچ وقت و برای هیچ مکانی کفش مناسب نپوشید و یا این که از کفشهای نو در سفر استفاده کنید، این طوری کفشها پاهای شما را میزنند و تا پایان مسافرت از جایتان تکان نمیخورید.
* تابع برنامهها نباشید، اگر دیگران میخواهند در محل اقامت بمانند شما اصرار کنید بیرون بروند و اگر میخواهند بیرون بروند بگویید مایلید در خانه بمانید.
* ناپدید شوید! سر بزنگاه خودتان را گم و گور کنید و 5 ـ 4 ساعت بعد شاد و خندان، در حالی که بقیه بشدت آشفته و نگران هستند برگردید و بگویید برای خرید یا پیادهروی بیرون رفته بودید و تلفن همراهتان را هم برای آرامش بیشتر خاموش کرده بودید.
* در فعالیتهای گروهی شریک نشوید. اگر دیگران علاقهمند هستند بازی گروهی انجام بدهند یا به شکل گروهی خرید کنند، ظرفها را بشویند یا غذا را حاضر کنند، خودتان را از جمع جدا کنید.
* در تقسیم مسوولیتها ثابت کنید عرضه هیچکاری را ندارید تا کسی جرات نکند وظیفهای را به شما بسپرد. با این روش هم کاملا بیکار میشوید و هم بار مسوولیتهای دیگران را سنگینتر میکنید.
* جورابهایتان را نشویید و مسواک زدن را ترک کنید. در بیانی کلیتر میشود گفت رعایت بهداشت در سفر هیچ ضرورتی ندارد و هر چه کثیفتر باشید، بهتر و بیشتر میتوانید مسافرت را بهکام بقیه زهر کنید.
* تا جایی که میتوانید سیگار بکشید تا همراهان تان بفهمند هوای پاک معنایی ندارد!
* اگر دارویی خاص و نایاب مصرف میکنید آن را جا بگذارید تا وقت همسفران با دنبال دارو گشتن در داروخانههای شهر مقصد بگذرد.
* رفتارتان باید دقیقا برخلاف جمع باشد. وقتی آنها شاد هستند، سگرمههایتان را به هیچ وجه از هم نگشایید. وقتی غمگین هستند از ته دل بخندید و دست بیندازیدشان.
* شما نباید همراه با دیگران بخندید بلکه باید به دیگران بخندید. خانوادههای دیگر را مسخره کنید. از نقاط ضعف آنها و بخصوص سر و وضعشان برای خندیدن بهره بگیرید. برای دیگران اسمهای تحقیرکننده بگذارید یا نامشان را نیمهکاره صدا کنید.
* خودخواه باشید . در سفر فقط باید به شما خوش بگذرد. مهم نیست دیگران چه شرایطی داشته باشند. بهترین جا در خودرو و محل اقامتتان و بهترین جزء غذا حق شماست. در ضمن پز دادن فراموشتان نشود.
* جای چمدانتان کجاست؟ روی تخت دیگران.
* لجباز باشید. با همه چیز مخالفت کنید. اصلا لازم نیست به پیشنهادهای دیگران گوش کنید حتی میتوانید پیش از شنیدنشان مخالفتتان را اعلام کنید.
* سفر بهترین فرصت برای انتقامجویی است. در مدت مسافرت، همه دلخوریهای گذشته با همسفران را در ذهنتان مرور کنید و بعد خرده حسابها را تصفیه کنید؛ مثلا شریک زندگیتان را یاد آخرین باری که با هم حرفتان شد بیندازید و به این ترتیب بحث و جدلها را از نو آغاز کنید.
* از دیگران طلبکار باشید. همیشه تصور کنید آنها به شما قرضی نپرداخته دارند. با این شیوه همیشه خشمگین و ناراضی به نظر میرسید و اجازه نمیدهید دیگران از اوقاتشان لذت ببرند.
* ناخن خشکی، ویژگی تضمینشدهای برای خراب کردن سفر است. فکر کنید جیب ندارید. هرگز دست در جیبتان نکنید. اگر اعضای خانواده از شما پولی خواستند بگویید کارت اعتباریتان را جا گذاشتهاید یا پولهایتان را گم کردهاید. اگر با خانوادههای دیگر سفر میکنید مخارج خورد و خوراک را روی دوش آنها بیندازید. این کار هم دشوار نیست. وقتی نوبت پول خرج کردن میرسد تعارف کنید که خودتان حساب میکنید، آنها هم احتمالا تعارف خواهند کرد. درست در همین لحظه از فرصت استفاده کنید و بپذیرید که آنها هزینهها را بپردازند.
* گاهی هم تعارفات برای سرگرم کردن شما هستند مثلا به زور تعارف، دیگران را به برنامهای که نمیخواهند در آن شرکت کنند ببرید یا توی بشقاب شان غذا بریزید یا آنقدر جلوی هر دری برای این که اول چه کسی رد شود، تعارف کنید که هربار همسفرها دری را می بینند وحشت زده می شوند!